عشق خطر ناک من
+ اخه تو خدمتکار با چه جرعتی جاسوسی منو می کنی که یهو اسلحه رو کشید و شلیک کرد تو مغزش خیلی ترسیده بودم که یهو از هوش رفتم وقتی بلند شدم تو یه اتاق دیگه بودم بلند شدم دیدم ارباب کنارم نشسته
+خدایا چقدر داخل خواب کیوته فکر کنم دارم عاشقش میشم ( این حرف ها رو داخل ذهنش گفت )
& ارباب من اینجا چه کار میکنم
+ اخه خیلی ترسیده بودی و از هوش رفتی
& خب ارباب با اجازه شما من دیگه برم
+ ا/ت از این به بعد تو خدمتکار شخصی من هستی باشه
&اما چرا ارباب
+ خیلی زیاد سوال میپرسی
& ببخشید ارباب رفتم بیرون اخه چرا من به این دقت نکرده که این مرد خیلی خوشتیپ حالا که خدمتکار شخصیشم یعنی باید چه کار هایی انجام بدم رفتم پیش اجوما
& اجوما میشه یک سوال بپرسم
@ بپرس عزیزم
& ارباب بهم گفت که من از این به بعد خدمتکار شخصیش هستم یعنی باید چه کار هایی انجام بدم
@ کار های شخصی ارباب رو باید انجام بدی دخترم
& ممنون یعنی دیگه کار های عمارت رو انجام نمیدم
@ نه عزیزم
& رفتم بالا روی یک تخت خوابیدم که چشمام گرم شد و خوابیدم نزدیک دو ساعت خوابیده بودم که وقتی چشام رو باز کردم ...
+خدایا چقدر داخل خواب کیوته فکر کنم دارم عاشقش میشم ( این حرف ها رو داخل ذهنش گفت )
& ارباب من اینجا چه کار میکنم
+ اخه خیلی ترسیده بودی و از هوش رفتی
& خب ارباب با اجازه شما من دیگه برم
+ ا/ت از این به بعد تو خدمتکار شخصی من هستی باشه
&اما چرا ارباب
+ خیلی زیاد سوال میپرسی
& ببخشید ارباب رفتم بیرون اخه چرا من به این دقت نکرده که این مرد خیلی خوشتیپ حالا که خدمتکار شخصیشم یعنی باید چه کار هایی انجام بدم رفتم پیش اجوما
& اجوما میشه یک سوال بپرسم
@ بپرس عزیزم
& ارباب بهم گفت که من از این به بعد خدمتکار شخصیش هستم یعنی باید چه کار هایی انجام بدم
@ کار های شخصی ارباب رو باید انجام بدی دخترم
& ممنون یعنی دیگه کار های عمارت رو انجام نمیدم
@ نه عزیزم
& رفتم بالا روی یک تخت خوابیدم که چشمام گرم شد و خوابیدم نزدیک دو ساعت خوابیده بودم که وقتی چشام رو باز کردم ...
- ۱۸.۰k
- ۰۳ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط